51
اقاي مرادی سرفه اي كرد .
-بله . همیشه تو پاییز گرفتار وارونگی و الودگی هوای تهرونیم خدا بهمون رحم کنه !ریه های پرتو خیلی حساسه بر خلاف نازگل که بنیه ای قوی داره!
نازگل زانويش را چنگ زد و سرخ شد .
-بابا كم خجالتمون بدين . هيچ ماست فروشي نميگه دوغ من ترشه!
-بله . نازگل خانم كه هزار ماشالاه وجاهت و وقار از صورتشون ميباره . خدا بهتون ببخشدش.
اين جمله را عمه جان قلابي من گفت و خنده ريزي كرد .
عفت خانم جواب داد:
-خوبي از خود شماست.
اقاي مرادی گفت:
رمان در عشق زنده باش نوشته محمدرضا غباس زاده-قسمت-11
نازگل ,مرادی ,خانم ,خدا ,بهتون ,ببخشدش ,اين جمله ,جمله را ,ببخشدش اين ,بهتون ببخشدش ,خدا بهتون
درباره این سایت